دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه می دهد ،
دلم برای کسی تنگ است که با زیبایی کلامش مرا در عشقش غرق می کند ،
دلم برای کسی تنگ است که تنم آغوشش را می طلبد ،
دلم برای کسی تنگ است که قلب من برای داشتنش
عمرها صبر می کند ، دلم برای کسی تنگ است ، دلم برای تو تنگ است .
به روی گونه تابیدی و رفتی ، مرا با عشق سنجیدی و رفتی ،
به روی گونه تابیدی و رفتی ، مرا با عشق سنجیدی و رفتی ،
تمام هستی ام نیلوفری بود ، تو هستی مرا چیدی و رفتی .
بی تو آغاز می کنم من روزهای زرد را ،
بی تو آغاز می کنم من روزهای زرد را ،
اشک و آه و ناله ها و درد را ، می نویسم بی تو بودن های من پایانم است ،
بی تو حامل می شوم اندوه و اشک سرد را .
در من ترانه های قشنگی نشسته اند ، انگار که از نشستن بیهوده خسته اند ،
انگار سالهای زیادیست … ، امید خود را به این ترانه بسته اند .
تو با آواز خود شب را شکستی ، ولی من بی دریچه مانده ام باز ،
هوای پر زدن هایم کجا رفت ؟ ز یاران باز هم جا مانده ام باز .